چه گوارا، چهرهی یک انقلابی (زندگینامه مصور)
چه گوارا، چهرهی یک انقلابی (زندگینامه مصور)
نویسنده : فرناندو دیه گو گارسیا , اسکار سولا |
مترجم : گیتا گرکانی |
تاریخ چاپ : 1386 |
قطع : رقعی |
تعداد صفحات: 240 |
نوع صحافی : سخت |
زبان اصلی : انگلیسی |
زبان کتاب : فارسی |
شابک : 978-964-8497-81-6 |
وضعیت : موجود |
این کتاب ، زندگینامه ی ارنستو «چه» گوارا (67-1928) یکی از مشهورترین انقلابیون قرن بیستم است. چه در خانوادهای کولی مآب که به خانوادهای از ملاکان ثروتمند تعلق داشت، بزرگ شد و در رشتهی پزشکی تحصیل کرد. سفرهای او باعث شد از نظر سیاسی هشیار شود و مسیر زندگیاش را تغییر داد. در 1952 در شورشهای علیه خوآن پرون در آرژانتین شرکت کرد، در بولیوی به آشوبگران پیوست، برای رژیم طرفدار کمونیسم خاکوبو آربنس در گواتمالا کار کرد. وقتی در 1954 حکومت آربنس سقوط کرد، به مکزیک گریخت و در آنجا با فیدل کاسترو آشنا شد. چه یکی ازقابلاعتمادترین دوستان کاسترو شد و بعد از حملهی انقلابیون به کوبا جانشین اصلی او شد. او بعد از مدتی از تمام سمتهای دولتی خود کنارهگیری کرد و تا زمان مرگش به دست سربازان دولت بولیوی و مأموران سیا، در فکر گسترش فعالیتهای انقلابی در سایر کشورها بود.
این کتاب به مرور جامع زندگی چهگوارا و تحلیل حوادثی میپردازد که او را از کودکی خردسال، به پزشکی دورهگرد و آرمانگرا، و سرانجام به انقلابی تمامعیاری مبدل کرد که معتقد بود تا زمانی که در دنیا استبداد وجود دارد، باید جنگید؛ و حوادثی که سرانجام به اعدام صحرایی او پس از نبردی نومیدانه در بولیوی انجامید.
چهگوارا یکی از محبوبترین چهرههای قرن بیستم، بهویژه نزد جوانان است، اما کمتر کتابی در ایران به صورت جامع و بیطرف زندگی این انقلابی را از زوایای مختلف بررسی کرده است. کتاب چهگوارا، چهرهی یک انقلابی در تلاش است تا این وظیفه را انجام دهد و کتابی مرجع برای بررسی زندگی چهگوارا باشد. این کتاب شامل 400عکس ـ که بسیاری از آنها برای اولینبار منتشر میشود ـ حاصل تحقیقی توانفرسا در بایگانیهای عمومی وخصوصی کوبا، آرژانتین، بولیوی، اروپا و آمریکاست.
مقدمه آرش حجازی بر این کتاب
هیچ شخصیت تاریخی نیست که عکس او به اندازهی ارنستو گوارا دلا سرنا، معروف به چه گوارا، منتشر شده باشد، و کمتر کسی است که نام این انقلابی را نشنیده باشد. چهرهی مصمم و در عین حال مهربان او، آرمانگرایی سرسختانهی او، مقاومت چشمگیرش در برابر امپریالیسم، گرایشش به آرمانهای انسانی، نگاه جهانیاش، چشمپوشیاش از قدرت در اوج افتخار، و مرگ قهرمانانهاش، الهامبخش جوانان بسیاری در سراسر جهان بوده است.
ارنستو چه گوارا متولد آرژانتین بود، اما نخستین فعالیتهایش را در حکومت گواتمالا انجام داد و بعد از سقوط این رژیم در سال 1954، به مکزیک گریخت. در آنجا با فیدل کاسترو آشنا شد و به گروه او پیوست و با هم، انقلاب کوبا را شکل دادند. پس از پیروزی کاسترو، چه گوارا عضو کابینهی او شد، اما خیلی زود، به خاطر مخالفتش با سیاستهای شوروی که مهمترین متحد کوبا بود، با کاسترو اختلاف پیدا کرد. این بهانهای شد تا از تمام مناصبش در دولت کوبا استعفا دهد، بار دیگر کولهبار کوچکش را بردارد، و رهسپار مبارزه با ظلم شود. پس از خروج از کوبا، برای برانگیختن انقلاب به کنگو، و بعد به بولیوی رفت. اما تمام دوستان کمونیستش به او پشت کردند و او با گروه کوچکی، تنها ماند، ولی حاضر نشد از مبارزه دست بکشد. در سال 1967 به دام افتاد و بلافاصله در روز نهم اکتبر 1967، نیروهای سیا بدون محاکمه او را تیرباران و ترور کردند و جسدش را در جایی مخفی دفن کردند که تا سی سال بعد پیدا نشد.
در ظاهر یک مارکسیست و کمونیست بود، اما هرگز نتوانست با حکومتهای کمونیستی جهان کنار بیاید. به کمونیسم متعارف شوروی اعتراض داشت، و نتوانست با روشهای کاسترو در کوبا کنار بیاید، چرا که کمونیسم، در اندیشهی او چیزی متفاوت با آن برداشت رایج بود. «چه» بیشتر از همه، یک آرمانگرا بود، و عاشق نوع بشر. به مرگ اهمیتی نمیداد و «مارکسیسم» در واقع مفهومی بود که برای بیان عشقش به آزادی بشر یافته بود. هرچند بعدها که با کمونیسم واقعی آشنا شد، هرگز نتوانست با آن سازگاری یابد. اکنون، سالها پس از سقوط کمونیسم و فروپاشی شوروی، مدتها پس از رنگ باختن چهرهی رهبران کمونیستی مانند لنین و استالین و برژنف، نام ارنستو چهگوارا، نه به عنوان یک کمونیست، که به عنوان یک انسان مبارز، هنوز در حافظهی جمعی بشر استوار است. دیگر کسی «چه» را به عنوان یک کمونیست دوست ندارد، محبوبیت او، به خاطر عشق مذهبیاش به چیزی فراتر از اندیشهی امروز بشری است، در عین حال که فردی کاملاً این دنیایی بود، میجنگید، کار میکرد، عشق میورزید، اما هرگز هدفش را فراموش نمیکرد و هرگز کودکی و جوانیاش را از دست نداد.
چه گوارا پس از مرگش به اسطورهای مبدل شد، اسطورهی قهرمان، که کهنالگویی بسیار قدیمی در اندیشهی بشر است. تولد، ترک خانه برای رسیدن به هدفی والا، پشت سر گذاشتن خوانهای دشوار، سازشناپذیری با ظلم و ستم، وفاداری به آرمانها، رسیدن به پیروزی و شکوه، دچار شدن به غروری که باعث سقوط قهرمان میشود، و سرانجام، مرگ غمانگیز و پرافتخار قهرمان.
اما هر اسطوره، واقعیتی در پس خود دارد، بسیار متفاوت. این کتاب، سعی دارد بدون جانبداری، و صرفاً با تکیه بر واقعیتهای تاریخی، چهرهی این انقلابی مشهور را رازگشایی کند. انسانی به تمام معنا «انسان»، با خطاها و موهبتها، با فرازها و نشیبها، با لغزشها و فضایل، با لجبازیهای کودکانه و سرسختیهای دلاورانه، و بیشتر از همه، کسی که قرار نداشت و حاضر نبود از رؤیاهایش، به هیچ قیمتی، دست بکشد. شاید مرگ غمانگیز و تنهای «چه گوارا»، سندی هم باشد بر اینکه دوران شوالیهگری و تکروی به پایان رسیده است.
انتشار این کتاب به معنای موافقت با عقاید شخصی و سیاسی این انقلابی نیست و هدف، صرفاً بازگشایی و بازخوانی برگی از کتاب تاریخ است. بهویژه امروز که ایالات متحده پرچم آزادیخواهی را در دنیا به دست گرفته و «مبارزه با تروریسم» را بهانهای برای زیادهخواهیهای خود برگزیده است، خواندن این کتاب به یاد افکار عمومی میآورد که در تاریخ معاصر، هیچ حکومتی در جهان، آزادیکُشتر، مداخلهجوتر، و تروریستتر از امریکا نبوده، و پاتریس لومومبا، ارنستو چهگوارا، مارتین لوترکینگ و جان اف کندی، از قربانیان مشهور تروریسم امریکایی هستند.